سر تو گذاشتی رو پاهام و من موهاتو نوازش می کنم هر دومون سکوت کردیم انگاری می ترسیم لب وا کنیم و حرف بزنیم ببینیم همه چی رویا بوده یه نگاه به صورتت می کنم دقیق و عمیق انگاری اخرین باره که میبینمت یه حسی درونم فریاد می زنه هرگز این لحظه تکرار نمی شه .. تو چشام نگاه می کنی اما بازم ساکتی بهت می گم بخواب اما چشماتو نبند میگی مگه با چشمای بازم می شه خوابید ! آره می شه، میشه نازنیم این همه ادم دور و برتو نگاه کن همه با چشمای باز باز خوابن .. چشماتو نبند میخوام تو توسبزه زار چشمات تا دور دستا برم .. می خوام گم بشم تو اون سرزمین سبز .. دلم گرفته از بیابون زندگیم .. یه جوری هاج و واج نگام می کنی .. می گی باشه نمی بیندم اما تا کی .. دلم می خواد بگم تا همیشه ... اما فقط تو سکوت نگات می کنم .. اشکام می خواد از چشمام سرازیر بشن .. توان نگه داشتنشونو ندارم یه قطره میچکه رو صورتت .. میگی گریه می کنی .. میگم نه .. دارم حسرتمو بیرون می ریزم دوست دارم وقتی کنار توام دلم مثل آینه صاف باشه ... میترسم چشمامو ببندم می ترسی چشماتو ببندی ... دوباره نگات می کنم اشکام بین منو تو حایل شدن .. یه دیوار ... دیدی بلاخره بینمون دیوار قد کشید .. می گی خوب چشماتو ببند و واکن تا دیوار بشکنه .. اما یادت رفته من آدم ترسوییم می ترسم چشمامو ببندم و واکنم تو نباشی ... می گی نه ببند نباشم بهتر از نه که باشم و بینمون دیوار قد بکشه .. یه بار دیگه خوب صورتتو نگاه می کنم میدونم چشم که واکنم نیستی چشمامو می بندم .. دلم پایین می ریزه .. چشمامو وا می کنم .. تو نیستی عکست تو دستامه .. داری نگام می کنی .. بوی عطرت فضای خونه رو پر کرده .. حسرت رو دلم موند .. کاش چشمامو نبسته بودم ....! اه باز هم کاش !!!
عناوین یادداشتهای وبلاگ
موسیقی