توضیح : این یادداشت یک نوشته استثنا ست ؛

با خودم گفته بودم که دیگه از آقای اخشابی در این وبلاگ ننویسم ولی این بار واقعا مجبور شدم .

عرضم به خدمت مبارکتون ، من این وبلاگ رو ساخته بودم تا در مورد آقای اخشابی و کارهاش تبادل اطلاعات کنیم

و اگه لازم بود پیشنهاد وانتقاد ؛ ولی همه با احساس و دیدگاه خودشون وارد این وبلاگ شدند و به ابراز احساسات پرداختن .

من هم بی خیال شدم و این وبلاگ رو تعطیل کردم ؛ ولی حالا که دوباره فعالش کردم می بینم یه عده باز دارن در موردش سوال می کنن و این حرفا .

یه بار یکی کامنت گذاشته بود که شماره همراهشو می خوام ؛ یکی دیگه می گفت : آدرسشو بگو ؛ یکی می گفت : خونشون طبقه چندمه ؟ اون یکی : اتاقش کدوم وریه ؟دیگری :رنگ دیواراش چه رنگیه ؟ و یه سری چیزای دیگه که واقعا متاسف می شدم وقتی می خوندم .

از همه اینا گذشته چند تا وبلاگ بی محتوی تازگی ها پیدا شدن که هر چی از دهنشون در میاد می نویسن ؛

حرفهایی که در شان این هنر مند اصلا نیست ؛

یه بار تو یه یادداشت نوشته بودم که من به ایشون کاملا اعتماد دارم ؛ این که آدم با ادب و با شخصیتی هستن

مغرور نیستن مثل بعضیا و پا شو از گلیمش دراز تر نمی کنه حتی اگه خیلی معروف بشه .

اما یه عده انواع شایعات مختلف براشون درست می کنن و جالب اینکه یه عده هم کاملا این شایعات روتایید می کنن ؛ یعنی چی؟

این اواخر تو چند تا از وبلاگها خوندم که برادر آقای اخشابی هم می خونه و اینم آهنگش ؛گوش دادم ؛تعجب کردم که آقای اخشابی اصلا برادری تو این سن وسال ندارن ؛ بعد از کلی پرس وجو و این در اون در زدن ؛

متوجه شدم که اسم این آقا اصحابی هست که با نام علی اخشابی تو سایتها تبلیغ میشه ....

یه جایی هم خونده بودم که اخشابی اصلا شعر نمی گه ولی وقتی پرسیدم متوجه شدم که گهگاهی شعر هم میگن ...

همینطور شایعه ازدواجش با دختر استاد معلم که توسط یکی از مجلات معروف و عمدا پخش شده بود و این اواخر هم چند نفر که واقعا نهایت بی شرمی خودشون رو نشون دادن و بهشون تهمت زدن .

واقعا متاسفم ؛ درسته که آقای اخشابی اصلا به این مسائل اهمیت نمیده و دنبال هدفهای بالاتری هست ولی من باید حرفهای خودم رو می زدم که چرا باید تو یه کشوری که شعارش ((هنر نزد ایرانیان است و بس )) هست باید چند تا هنر مند درست وحسابی هم که هست توسط مردم حمایت نشن...

نمی خوام طولانیش کنم ؛ چند سال پیش تو زندگینامه یکی از موسیقیدانان به نام(( نیکولو پاگانینی )) جمله زیبایی رو در موردش خوندم که جالب بود وحالا می خوام برای آقای اخشابی استفاده کنم و این حرف اول وآخر من بوده وهست :

(( خواه او را شیطان بنامند وخواه یک فرشته ؛فرقی نمی کند ؛ موسیقی او یک موسیقی انسانی است )).

کافی است ظرافت و توانایی او را با بقیه همکارانش مقایسه کنید .